اکنون من

طیبه شنبه زاده:شعر،حرف،مکث...

اکنون من

طیبه شنبه زاده:شعر،حرف،مکث...

یک سال بعد از ساجده

 

 

 

وضعیتی که جهان را پر می کند  

 

ساجده درنگ ما برای برای خاموش کردن یک نخ سیگار در بشقاب میوه است . غفلت ما از بوی نان تازه که خرداد را آکنده می کند.وهمین طور رفتن به سرکوچه ، نشستن روی سکوی در و نگاه کردن به وضعیتی که می گذرد .

ساجده که همیشه دارد می رود . نمی ایستد . درنگ نمی کند . پرتاب می شود.

رفتارش شتاب است . با شتاب کوله ی قرمز جاجیم اش را باز می کند.برگه هایش را شتابناک جابجا می کند وبا تپق شروع می کند به خواندن . همیشه خواندن ، همیشه تپق وبریده بریده . زمان را می برید سکوت را ، حرف را ، انسجام را ، کیفیت واندوه را.

می نشست درست روبه روی نقطه ی مقابل .

نقطه ی مقابل همیشه صندلی داشت. کلمه داشت . برگزیده بود . نقطه ی مقابل حرکت بود.

ما چند حرکت را با هم تجربه کردیم . آسان بود ودور مثل رنگی که در غروب پخش می شد.

هیزم جمع کرد برای صرف چای غروب . دستش تمرین بود . تمرینی برای سوختن در چای ، در باد ،در سال .

سال همین سال بدبختی که گذشت . همان سالهای پیش رو که ساجده را مثل هوا می برد با لبخندی که جهان را پهن کرده است...  

 

 

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
آزیتا دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ

سلام طیبه جان هر روز چند بار به وبلاگت سر میزنم به امید دیدن یک مطلب جدید متاسفانه بعضی وقتها نمیشه برات کامنت گذاشت.

در مورد ساجده من نظر خاصی ندارم چند بار دیدمش و اشعار شو با هم شنیدیم تو شب شعر.

یادش به خیر

طاهره دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ب.ظ

متن بسیار زیبایی بود.یادش گرامی.

روشینا سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:39 ق.ظ http://www.teytakh.blogfa.com

ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چه قدر تنها ماندیم

رفتنش زود و بی باوری بود/ غمگینم


آمدنت دیر و خوش باوری ست / شادم

گن جیش کک سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ

ساجده هوا را می برد.
ساجده کلمه است
لای قند چای به وضوح و معلوم !
لای تابستانی کیف
مرسی طیبه ی جان

حسن چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ق.ظ

متن زیبایتان به خوبی احساس شما رو بیان کرده، سپاس
پوینده و پاینده باشید

صغری لکزایی فر چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ http://lomir.blogsky.com

یادش گرامی
ریسمان بی انتهای سرخ
در طول خویش
از گرهی بزرگ برگذشت(شاملو)
تبریک میگم و خوشحالم از بودنت
ماندگار باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد