هفته ی گذشته در لاله زار در یه کمپ تفریحی 18تا سنجاق قفلی پیدا کردم . باد نرم وخنکی می وزید کمی سرد شاید . بعدازظهر بود.تنها بودم وسنجاق قفلی ها یکی یکی سبز می شدن . هرکدوم از اونها آرزویی رو در من بیدار می کرد . آرزویی که داشت از دستم می رفت.سنجاقها علامت خوبی بودن . همیشه سنجاق ها علامت خوبی هستن . برای گره خوردن دو تن در هم آن گونه که شایسته است . من به شاد باش سنجاق ها وبلاگمو راه انداختم....
چه تصمیم خوبی به خاطر سنجاق ها
و اتفاق قرمز روی سرت خوشحالم طیبه جان که اینجایی
سلام .به زیبایی آمدی.پس به زیبایی هم بمان
خوش امدی
ممنون
همیشه سنجاق قفلی شاده
همیشه شاد باشی طیبه ی عزیزم
همیشه سنجاق قفلی وصل می کنه
همیشه وصل باشی به هرچی که دلت بهش بسته ست
ممنون شیلا جان
خوش آمدی وتعبیر زیبایی بود
لاله زار دوستانی را به من وصل کرده است با سنجاق هایش
سلام
په بی چه هرچه ما گشتیم چیزی پیدا منکه ;)
وبلاگتون همیشه برقرار باد...
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید...
اگه.سنجاق قفلی سال 1363 در مدرسه شهید شیخی بود علی بوتون احتیاج به منگنه نداشت.دوست دارم خواهر گلم.
راستی علی بوتون هنوز زنده است؟دستاشو نمیشه فراموش کرد ...