این باد امشب باز از کجاست؟
پنجره ی بلند و کوتاه این دقیقه
بازم کن
با ادکلن روی میز
با مرد باز یقه های سینه ی بزرگ
بازت کنم
از ملافه بردارمت بنشینی لب تخت
درباز کن قدیمی که می چرخانی دور چشمم
کمپوت را از چشمم برداری
قوطی خالی را پرت کنی
از پنجره
کوتاه بیا
نیایی که کوچه را چشم های من
برداشته
خیابان راعطر لباس من .
ماشینم خلا درخت و گل و گوجه فرنگی دارد
بکارم توی باکت
بنزین از سر بریزم
رشدم از شیشه ی ماشین کثیف
دارد بالا می روم
از قوطی بریده ی لبم
چانه ام
گونه ام
بریده ام .
باد از امشب چه خوب است می آید
لباس تو را تهران تو
پر از بلیط قطار می کند
با خیابان ولی عصر
شلوغ می شود
کفش
گذاشته کنار پایم را
با بهتر از پای من می رقصد این کفش چرم
کفش خیال انگیز
توی خیابان با سوت پلیس
ضرب می گیرد
قدم می زند
بوی ادکلن کوچه را برمی دارد از زمین
بوی کوچه فقط دو متر با من فاصله داشت
بوی کوچه مرد خوبی است
قطار خوبی است
قوطی کمپوت بریده ای است
توی چشم
چشم
چشم !
تمامش کن.
این ادکلن با کفش مست
زن ها را با بوی پرتقال قدم می زند
و اگر باران بیفتد از ارتفاع
سر بریده ی زن ها را بر می داریم
کوچ می کنیم این بار .
سلام
کوچ می کنیم...
درود.
نمود و حضور زبان امروزین به همراه واژه ها از برجستگی های درخور توجه این شعر است.
مانا باشید.
سلام.خوبی؟
سلام. ممنون از نظرت . زبان عجیبی داری و گاهی سخت برای من بی سواد . بازی زبانی خوب است اما به مغز بی سوادهایی چون من رحم کن.
شعر خوبی خواندم ..موفق باشید
سلام طیبه عزیز
چند بار کارت را خواندم
تمرکز کردم
اینها به ذهنم رسیده:
فضایی که ترسیم کرده ای یعنی اتاق، پنجره ای که در آن کوچه و بیرون را می توان دید و بیرون خانه؛ فضای خوبی برای منتقل شدن شخصیت هاست.
در فضای ترسیمی تو شخصیت ها و سوژه ها دارند حرکت میکنند نه به شیوه عادی به شیوه ی سورئال.
نمی خواهم در نقدم دنبال تکه های زیبا باشم چون هرکس خرده با شعر سپید آشنا باشد به هنرنمایی هایت پی می برد.
از «در باز کن قدیمی که می چرخانی دور چشمم» شروع می کنم. این تصویر را با تصویری در ابتدای فیلم سگ اندلسی شاهکار سورئال بونوئل مقایسه میکنم که تیغ آرایش به جای ابرو چشم شخصیت فیلم را پاره میکند.
ارتباط فرا واقع گرایانه میان اجزای شعر. حول چند واژه محوری میچرخد:
1.بادی که امشب می آید
2.ادکلن روی میز
3. کمپوت و قوطی آن
4.اندام های بدن مانند چشم، پوست و سر
نقد اصلی من به این شعر در مقایسه با شعر های دیگرت این است که تغییر روایت ها و اپیزودهای این شعر کمی توی ذهن می زند. و حس می کنم فضای این شعر را روانپریش کرده است.
(مثلا ورود به فضای تهران، یا مثلا فضای رقصیدن با کفش چرم)
به بیان دیگر طیبه جان، پاگرد های بین هر بند را خوب نساخته ای.
پایان بندی شعر بسیار زیبا بود. شگفتی به همراه تاویل زیاد متن ویژگی قوی این پایان بندی بود.
ترکیب واژه کفش مست
....
تناسب بیت افتادن قطره باران، سر زن ها، و پرتقال های گرد خیلی به دلم نشست. علاوه بر اینکه به دلیل انتخاب واژه ارتفاع دار زدن زنان به ذهن تبادر می شود ولی به دلیل حضور در باز کن فعل بریدن که در شعر آمده میتوان بریدن سر زنان (یا گیوتین) را نیز تجسم کرد.
....
البته حس می کنم اینکه تعدادی مثل جمع کردن میوه های پرتقالی که از یک درخت می افتد دارند سر بریده زنان را جمع می کنند خود تصویر بکری بود. و نیاز به کوچ کردن حس نمی شد.
به هر حال شعری قوی را خواندم
خوشحالم که مینویسی طیبه ی عزیزم
موفق باشی
سلام
دوست خوب
چند بار است در فواصل مختلف سروده ات و حتا کارهای پیش ترت را میخوانم . با اینکه بعد از این تکرار خوانش حالا به روش گفتگو و مفهوم اثر رسیده ام اما تردید میان برزخی از دو میل متضاد ( جذب و دفع) که هرکدام دلایلی ملموس دارند مانع از اخذ نتیجه و حصول برایند شده ولی گمان دارم با تعمق بیشتر بشود متن و ملاکهای ذهنی ام را بالاخره قیاس و ابراز عقیده کنم.یا شاید بهتر باشد نمونه های اتی سرایش را در نتیجه گیریم دخیل کنم
با احترام
سلام علیکم
تشنج واژگان شاعر سرسام آور است. و همین سرسام شوق دوباره خوانی را خلق می کند. زبانی یک دست که حاصل توجه بالای وی و هوشمندی اش در گزینش ارکان است.
با تشکر
شعر زیبایی بود لذت بردم
به خاطر فضای خاص و جذاب
ممنون که اومدی.
اثر خوبی بود.خوب شروع شده بود و در ادامه هوشمندی های خوبی داشت. شعری چند لایه . با بازی های زبانی که من دوست داشتم.
"با مرد باز یقه های سینه ی بزرگ"
"از قوطی بریده ی لبم
چانه ام
گونه ام
بریده ام" زیبا بود و خواندنی.
بازم سر بزن
این باد باز امشب از کجاست؟
این سینه های باز من چه می گویند؟
این دکمه ها از اشکاری ِ گریزنده ی چه چیز در گریزند؟
و این آهو ها که زیر روسریت بود کو؟
که دل دل می کنند وقتی
قطار سوت بزند برای ریل های تکراری
آهن آیا دل ندارد؟ هیچ وخت نداشت؟
گوش این رادیو را تا کجا باید پیچاند؟
موج هایت نیامده بر می گردند
و مجریانش همه مجنوند
و این اتاق که با هم خواب می بینیم مجنون تر
این همه جنون را باد چگونه تاب می اورد؟
و چرا در ما می ریزد ؟
گناهمان چیست؟
گناهمان کو؟
یقه ی باد را بگیر که بس سرشارم از لذت این شعر
تشکر ها
درود بر تو طیبه ی عزیز
این شعر را چند بار خواندم تمهیدات و صفت ها و حالاتی که برای اجزای بدن و بکارگیری محوریتی برای آنها بکار گرفته ای هنجار شکنی بوجود آورده که کارکرد های تازه ای برای خودش ایجاد کرده و این محوریت سوریال با توجه به تازگی و شکستن مرز دال و مدلولی برایم جالب است مثل افتادن باران از ارتفاع و یا کوچه ای که چشم های شما آن را بر میدارد ... هر چند این تداعی معانی به نوعی زمخت به نظر می آید و یا به ظاهر بار زیبایی شناسیک ندارد اما با چند بار خوانش می تواند با مخاطب ارتباط خود را برقرار کند و به لحاظ محتوایی هم شعر تغذیه شده . با سطر پنجم در خوانش مشکل دارم و عبارت به لحاظ دستوری هم ناخوانا است . جای گفتن دارد این شعر در وقتی مناسب .... تندرست باشید .
سلام طیبه جان. شعر رو خوب شناختی اما به نظرم تمایل به هنجار زدایی و گاه استفاده از موسیقی در شعر ت رو به افراط می ره .مثلا (دارد بالا می روم ) خیلی تو ذوق می زنه و...
استفاده از کلمه ی باز در اوایل شعر ضربه زده به شعر و هن رو در یک چرخه محدود نگه می داره . یه نکته دیگه وقتی به یه تکنیک خوب می رسی دیگه اونو هی تکرار نکن که زیبایش رو از دست میده . و قبلا هم گفتم که این خاصیت یه شعر خوبه که آدم رو به حرف میاره . شادباشی
سلام دوست عزیز
دعوتیدبه غزلخوانی
زببا بود
چینش ها و چرخش های کلامی ات مسحور کننده است .
nice one
طیبه جان با یک شعر به روزم . از شنیدن نظرت خوشحال میشم .
سلام خانم شنبه زاده خوشحال شدم دیدمت می خوانمت بخوانم به دوستان همه سلام برسان .
با احترام _ خیام
سلام
لذت بردم
ومنتظر راهنمایی هستم
ممنون
همزمان با میلاد احمد شاملو
ماهنامه تخصصی شعر کندو
به سردبیری بابک اباذری
به صورت اینترنتی منتشر شد.
بدینوسیله از شما فرهیخته ی گرامی دعوت می شود
برای خوردن عسل کلمات در کندو
و تماشای نیش خوردن کسانی که شعر ما را بسیار نیش زده اند
گوشه ای از مطالب این شماره ماهنامه تخصصی شعر کندو:
- از نگاه سردبیر (شعر جشنواره ای - شاعر جشنواره ای)
- کارگاه شعر (نقد و بررسی شعری از لیلا کردبچه)
-یادگاه (یادی از محمد مختاری و احمد شاملو)
-زندگی دیگران (چند شعر از اورهان ولی به ترجمه شادروان شهرام شیدایی)
- آینه (گزیده شعر شاعران جوان و آینده دار)
-خاله خان باجی (نگاهی طنز گونه و انتقادی به رویدادهای شعری ایران)
- سخنرانی آخرین شاعر نوبلیست در مراسم اعطای جایزه نوبل
-و...
منتظر شما فرهیختگان گرامی هستیم...
www.kanduu.blogfa.com
با احترام فراوان
سردبیر ماهنامه تخصصی شعر کندو
[گل][بدرود]
فرهاد کنج بیستون جان می کند، اما فقط
در قلب شیرین تا ابد، پرویز یعنی اتفاق...
من عاشقم، تو عاشقی، دیگر تعارف کافی است
پشت کلاس درس هم، دیگر توقف کافی است...
گفتم اگر نظر به تو خواهر برادری ست
شرمنده! آن نگاه برایم عوض شده ست...
شما دعوتید به خوانش سه غزل نو کلاسیک و حسی(غیر عریانیستی) از جناب استاد آرش آذرپیک-بنیان گذار مکتب ادبی اصالت کلمه"orianism"-
شما کدام یک از این سه غزل را می پسندید و برای این انتخاب چه دلیلی دارید؟
با سپاس
خواندم مرس ی
با احترام دعوتید به همسایه های مشکوک
سلام دوست شاعر
با احترام - دعوتید
آدم پوست کلفت می شه بعد از یه مدت! آدم عادت می کنه.
دخلش میاد.
سلام طیبه جان
بد جور گرفتار درس ها هستم
امتحاناتم دارد شروع می شود
در اولین فرصت به روز می کنم
موفق باشی
سلام دوست شاعر
ممنون از نظرتان .کارهاتان را یک بار خواندم و خوشحالم از آشنایی با شما .در کارهای موفقتان بین آشنایی زدایی زبانی و موسیقی و روایتی که در صدد ایجاد موقعیتی دگرگونه است ارتباط خوبی برقرار می شود .اما در بعضی از کارها این ارتباط به هم می ریزد .مثلا در قسمت هایی از این کار زیاد درگیر بازی زبانی و موسیقی شده اید و سوژه ای که در روایت می کند را انگار فراموش کرده اید و یا حضورش به علت حضور افراطی آن دو در کار ملموس نیست و همین کار را کمی تصنعی جلوه می دهد.با این حال شعرهایتان را دوست دارم و با افتخار به لیست پیوندهایم اضافه شدید
یا حق و در پناه حق
باران اگر بیفتد از ارتفاع...دوست گرامی اگر دوست داشتید یک خبر فوری برایتان دارم...
سلام بانو.
منتظر نظرات ارزشمندتان هستم
با احترام
خواهر ناشناخته من! شاعر نیستم, اما شعر را دوست دادم/ به قول کسی!/
شعرت را خواندم. فکر میکنم که شعرت را بعضی جاها کش دادی و این طولانی کردن بشتر به ضرر شعر شده. تصاویر اولیه در شعر و کلماتی که به کار میبری حجمی در پشت کلمه ها تصویر رویی می سازند. اما این حجم نادیده که تو با کلمات در ذهنم ساختی در ادامه شعر مخدوش شد. پایدار باشی
سلام دوست عزیز.با کاری تازه به روزم تبرت را از یاد مبر.
همین پنج شنبه بود
کـــه فنجان را از پستان هایت پر کردم
درست یادم هست
همین پنج شنبه بود
با درود.
با دو کوتاه جدید به روزم.
و شما دعوت هستید.
فرزندان گمراهم!
به ساق های زنان سمرقندی پناه ببرید
که زیبایی رو به انقراض است
سلام مهربان
کافه بلاگ با شب نشینی در فنجان
انقلاب های رو به انقراض
و
شعله های صادراتی به روز است
تشریف بیاورید[گل]
21 هرماه با کندو
دومین شماره ماهنامه تخصصی شعر کندو منتشر شد
در این شماره می خوانیم:
به قلم سردبیر ( پرده برداری از یک شبکه سانسور غیر دولتی)
کارگاه شماره1 نقد و بررسی شعر توسط مخاطبین (شعری از محرم نجف پور)
کارگاه شماره2 نقد و بررسی شعر توسط مخاطبین (شعری از آرش شفاعی)
آینه (گزیده شعر شاعران جوان و با استعداد)
نقد و بررسی کتاب( جهانی ترین تیتر دنیا سروده ی سینا علی محمدی)
زندگی دیگران (گزیده شعر شاعران جهان)
یادگاه 1( یک مصاحبه از فروغ به همراه نقدی به قلم خود فروغ و..)
یادگاه 2( دو مقاله / ایا نیما براستی پدر شعر است؟ رابطه وزن عروضی و نظام های سیاسی)
خاله خانباجی (نگاهی طنز آمیز به رویدادهای شعری ایران)
چشم سوم (یادداشتهای آزاد . شبیه شاعر)
معرفی کتاب (پژوهشی در فن شعر ارسطو)
معرفی کارگاه های ادبی
و...
شما فرهیخته گرامی دعوتید به خوردن عسل کلمات و تماشای نیش خوردن مزاحمین شعر امروز ایران
با کمال تشکر و احترام
روابط عمومی ماهنامه تخصصی شعر کندو
[گل][بدرود]
وبسایت شعر امروز ایران
با آثاری درخشان از
سید علی صالحی
رضا براهنی
شمس لنگرودی
حافظ موسوی
علی عبدالرضایی
منیره حسینی
سید مهدی موسوی
لیلا کردبچه
الیاس علوی
گروس عبدالملکیان
راه اندازی شد
این وبسایت به صورت ماهنامه ، و با ارائه ی آثار شما عزیزان اداره خواهد شد .
منتظر نظرات و آثار ارزشمندتان هستیم .
دوست شاعرم
سلام
با دو شعر تازه به روزم
منتظر حضور شما و خواندن نظرتان هستم.
با مهر
فرهاد کنج بیستون جان می کند، اما فقط
در قلب شیرین تا ابد، پرویز یعنی اتفاق...
من عاشقم، تو عاشقی، دیگر تعارف کافی است
پشت کلاس درس هم، دیگر توقف کافی است...
گفتم اگر نظر به تو خواهر برادری ست
شرمنده! آن نگاه برایم عوض شده ست...
شما دعوتید به خوانش سه غزل نو کلاسیک و حسی(غیر عریانیستی) از جناب استاد آرش آذرپیک-بنیان گذار مکتب ادبی اصالت کلمه"orianism"-
شما کدام یک از این سه غزل را می پسندید و برای این انتخاب چه دلیلی دارید؟
با سپاس
خانم شنبه زاده از وبلاگی اومدم اما بی دعوت
شعر و شعرهای شمارو خوندم اگر اجازه می دین باید بگم از نمادهای زیادی استفاده می کنین که روایت رو مخدوش می کنه ذهن هنوز مشغول حلاجی یک نماده که بعدی و بعدی وبعدی همین طور پشت سر هم می یان و هیچ جای تاویلی برای مخاطب نمی ذاره و من اون نمادهارو فقط به صرف همون شیئ می بینم و می فهمم ودرگیر روایت نمی شم وبعد در ذهنم یک تصویر شلوغ و مبهم دریافت می کنم
با آرزوی شاعرانگی مدام شما
سلام
با احترام - دعوتید[گل]
سلام...شاعرعزیزوگرامی
به خوانش ونقدشعرم دعوت میشوید خوشحال میشوم...
http://f-bavar.blogfa.com/
[گل
سلام...شاعرعزیزوگرامی
به خوانش ونقدشعرم دعوت میشوید خوشحال میشوم...
سپاس
http://f-bavar.blogfa.com/
[گل]
سلام دوست خوب
با دو شعر به روزم
و منتظر
[گل]
میزشعر
کتابفروشی دفترشعرجوان
انقلاب ،روبه روی دانشگاه ،پاساژفروزنده،طبقه منهای دو،پلاک 112
سلام
بروزم
ومنتظر " نقد " ارزنده ی شما
[گل]