اکنون من

طیبه شنبه زاده:شعر،حرف،مکث...

اکنون من

طیبه شنبه زاده:شعر،حرف،مکث...

ترجمه یک شعر ازPhilip Levine

 

یک داستان

 

هر کسی داستانی را دوست دارد

بگذار با یک خانه ی ویلایی شروع کنیم

می توانیم با اتاق های حساب شده پرش کنیم

و اتاق ها را با چیزهایی مثل میز ، صندلی ، گنجه

و کشوهای بسته برای پنهان کردن رخت خواب های کوچک

که روزی بچه ها در آن خوابیده اند

کشوهای بزرگ با دهان های باز

برای نشان دادن لباس های به دقت تاشده به دقت شسته شده ، بدون لک ، بوی نا گرفته

و در انتظار فرسودگی

 

آن جا باید آشپزخانه باشد

در آشپزخانه هم باید کوره ای

شاید ازآن کوره های بزرگ آهنی

با لوله ی سیاه قطور

پنهان درتخته پوش های سقف

تا جایی که به آسمان برسد بوها و پخت و پزها را بیرون بدهد

این کوره کانون خانواده بود

و هم چنین سینک ظرفشویی که به زردی می زند دور خروجی آب

جایی که آب ، کثیف یا تمیز

بی هیچ توضیحی از آن می گذرد

به نوعی برای بیان داستانی که قولش داده بودیم

داستانی که پیش از این گفته شده     شاید

بی شک خانواده ای این جا بوده

چراکه مسیری پوشانده شده با کف پوش

به سمت جنگل خاکستری رنگ کاج

که ازهرسو پیداست


پدر جایی در نیمه راه زندگی ش    توقف کرد

برای حرف زدن با اهالی بهشت

که تصورشان می کرد بالای سقف

و اطمینان داشت که او را می شنوند

و وقتی کسی جوابش نداد

غرورش شکست

 که هرگز عادت به تقاضا نداشت

 

زندگی آن ها مشخصا ظالمانه نبود

چاهی داشتند که اوایل آب اش را پمپاژمی کردند

کوره ای که گرم بود

مادری که ساعت ها می ایستاد رو به ظرف شویی

ساعت ها چشم می دوخت به جنگلی

که صدای خرس های کوچک ازآن می آمد

خرس هایی از یک خانواده

و صدای پرنده ها که از درختی در عمق جنگل

تا دورها می گریخت

و بعد از آن کارگرها می رسیدند

با لیوان های سفال قهوه ی داغ


لکه ی رنگ و رو رفته ی جلوی در

جایی که مادرسرش را زمین گذاشت

وقتی که دیگر کسی او را ندید

با آن دو تکه پارچه ی چرک

آن دو تا دستگیره ای که به آن ها تکیه می کرد

و اجازه نمی دادند که بمیرد

حالا او کجاست ؟

فکر می کنی حق داری همه چیز را بدانی ؟

 

آیا بچه ها آن قدر کوچک هستند

که توی گنجه جا شوند؟

یا آن قدربزرگ که اتاق شخصی داشته باشند

وپدر در حالی که دست راستش رو به آسمان بلند کرده

ترکشان کند؟

اگر این پرسش ها خیلی شخصی اند

پس به ما بگو

جنگل کجاست؟

جنگلی که می بایست بوده باشد

چرا که قاره ها در قدیم با درخت پوشیده بود

همان طور که در مدرسه خواندیم

حالا هر چه می بینیم

خانه است و خانه

ردیف به ردیف خانه

تا جایی که می توان دید

تا جایی که نمی توان دید

تا هیچ

تا دنیای جدیدی که کسی ندیده

جایی با خاک و غبار بیشتر

با آتش بادی از بخش های سوخته ی زمین

زمینی که از دستش دادیم

و نه چیز دیگر.

 

                                         ترجمه : طیبه شنبه زاده

                                              تیر ماه91

 


نظرات 38 + ارسال نظر
علی رضانوری - همدان شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ب.ظ http://sanghayejahanam.blogfa.com

سلام خانم شنبه زاده من از ترجمه چیزی نمیدونم اما آنچه به فارسی خواندم روان و سلیس بود

در سایت پیاده رو مطلبم را درباره ی شعر دهه ی هشتاد بخوانید اسمی از شماهم هست لینکش در پیوند های روزانه ی وبلاگم هست

لیلا مهرپویا یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:32 ق.ظ http://leilamehrpoya.blogfa.com/


سلام طیبه جان. متشکرم دوست خوبم. من در ترجمه عقیده ی خاصی دارم که آن را در ترجمه هام اجرا می کنم. به ترجمه ی محض علاقه ی چندانی ندارم. به عقیده ی من تاثیر متن ترجمه بر مخاطب باید تا حد ممکن به اندازه ی تاثیر متن اصلی بر مخاطب زبان مبدا باشد. برای این موضوع باید به دنبال روش های تاثیر گذاری بیشتر رفت. که در این مورد حرف زیاد است و اینجا جای بحث نیست دوست من. کاش متن اصلی را هم گذاشته بودی. اینجور می شد متوجه شد که چه زبانی را انتخاب کردی و چه نوع ترجمه ای را و حتی چه واحد ترجمه ای را معیار ترجه ات قرار دادی. و زبان ترجمه ات روشن تر می بود. تا اینجا من پی بردم تقریبا به ترجمه ی زبانی محض روی آوردی. اگر اینجور باشد، من معتقدم ترجمه ی زبانی محض مقدار زیادی از زیبایی های شعر را می گیرد. زیرا معیار زبان و زیبایی های آن در دو شعر مقصد و مبدا متفاوت است . باز باید بگویم سخن بسیار است. متشکرم برای ترجمه ای که گذاشتی و باز خوب تر بود که متن اصلی را هم میگذاشتی. با مهر و دوستی فراوان.

سامان سپنتا یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ

پس در کار ترجمه هم دستی بر آتش دارید . چه خوب ! پیروز باشید

مسعود ضرغامیان دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ق.ظ http://masoudzarghameyan.blogfa.com

ترجمه روانی بود .مرسی

مصطفا فخرایی چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:22 ب.ظ http://koubeh.blogfa.com

درود خانم شنبه زاده
سپاس از انتخاب شعر وترجمه روان و یک دستتان.با اشتیاق و علاقه خواندم.

بلقیس بهزادی شنبه 17 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ب.ظ

سلام طیبه ی عزیز!

مثل همیشه زبان ترجمه ات را دوست دارم به خصوص شعرهای آن سکسون را که به خوبی ترجمه کرده اید وبی شک در خور یک ترجمه بسیار خوب ،که از زبان شاعری که خود به اصول ترجمه واقف است.

ترجمه ی شعر کار هرمترجمی نیست .تنها یک شاعری می تواند ترجمه کندکه خودادبیات امروز ،مفاهیم امروز، زبان امروز ودستور زبان امروز رابه خوبی رعایت کرده باشد.این ترجمه از المان های امروز جدا نیست.پس تبریک به تو !

مجید اسکندری شنبه 17 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:35 ب.ظ http://tighnameh.blogfa.com

تکتیراندازروی گلوله نوشت:

"صلـــــــــــــــح"

یک ثانیه بعد...

قلبی از صلح لبریز شد...!

با سلام دوست گرامی،با چند شعر کوتاه به روزم از حضور و نظرات و نقد شما خرسند خواهم شد.بر قرار و پیروز باشید.

مریم عبدی پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:54 ق.ظ http://mizeabi.blogfa.com/

دعوتید به:

من اما عشق بازی نکرده

پسرم آن طرف ایستاده برای یارانه

قصد ازدواج منظور دیگری ست

حالا هر چه بگویی پیژامه

تنبانت را پهن می کنم روی بند

حسن آذری پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:47 ب.ظ http://sepidedamvalimoo.blogfa.com

[گل]

مجید اسکندری شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:26 ب.ظ http://tighnameh.blogfa.com

سلام خانم شنبه زاده از سپاسگذارم حضور و نظرتان منتظر حضور دوباره شما هستم.لطفا به روز شدید کامنت بگذارید.پاینده و بر قرار باشید.

دالکاف شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:20 ب.ظ http://dalkaf.blogfa.com

اکنون
که تو پیدا نمی شوی
من نیز خود را گم می کنم
شاید ببینمت...


درود... دوست گرامی به دنیای من دعوتید.

یعقوب سهوزاده- زلال شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:59 ب.ظ http://www.yagoobsahoozadeh.blogfa.com

سلام / ترجمه شعر فیلیپ به قلم هنرمندانه شما بارها خوندم ولذت بردم مرحبا/به روزم ومنتظر قلم شیوایتان

نیما ماندگار پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ http://nima-mandegar.persianblog.ir

سلام عزیز
دعوتید به شعر و . .
پیروز باشید

محمدطالبی پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:45 ب.ظ http://mohamadtalebi.blogfa.com

سلام فرهیخته عزیز
درودبرشما
بامینی مال" اگزیستانسیالیست....به روزم

کبری فدوی یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:26 ق.ظ http://tasmime-kobra.blogfa.com

سلام
وقتی یک شاعر خوب، شعر را ترجمه می کند باید از خواندن لذت بردم

لوطیج دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ق.ظ

درود خانم شنبه زاده
ترجمه ی روان و به نسبت شاعرانه ای را خواندم سپاس
با احترام لینک شدین

پسری با چوب های هاکی دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ق.ظ http://hockey6.blogfa.com

برای خسرو شکیبایی ...
چشم به راه قدومتان

حافظ عظیمی سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:05 ق.ظ http://hamsayehaye-mashkook.blogfa.com

سلام علیکم
شما را با دقت مطالعه کردم
انتخاب خوبی برای ترجمه داشتید. شعری بسیار آن طور که که مورد علاقه ی من است. یعنی شعری در جریان زندگی...
و این نکته هم قابل توجه بود که زبان دیگری غیر از آنچه از شما در کارهایتان سراغ دارم در این اثر حکومت می کرد.
با تشکر

آنا جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 ق.ظ http://alefshin.blogfa.com/

دعوتی به نقشه خوانی

علی رضانوری - همدان جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:20 ب.ظ http://sanghayejahanam.blogfa.com

با سلام خانم شنبه زاده

نگاهی به شعر دهه ی هشتاد (اصل مطلب را در وبلاگم گذاشته ام آنچه در پیاده رو خواندید تغییراتی داشت )

دالکاف چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:45 ق.ظ http://dalkaf.blogfa.com

منم
یک سایه ی اصیل
بدون آفتاب...!


درود... دوست گرامی به دنیای من دعوتید.

محمدهادی حقدل چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ق.ظ

باسلام وعرض ارادت مایلیدبصورت افتخاری واسه نشریه ای که داریم مطلب بفرستید؟09368627405

پگاه شنبه زاده پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ق.ظ http://vagoyeha.persianblog.ir/

سلام خانم شنبه زاده
با خانم مهر پویا موافقم برای اینکه اگر خود شعر را میگذاشتید بهتر می بود
اما با آن قسمتش موافق نیستم که ترجمه زبانی نباید باشد. اینکه قسمتی از پتانسیل اثر ادبی در متن اولیه میماند واقعیتی است که هیچ کاریش نمیتوان کرد هرچقدر هم که برگردان تلاش کند ، اجتناب ناپذیر است. اما دخل و تصرف به شکلی که در راستای کم رنگ کردن زبان و فرم و لحن و فضاسازی نویسنده اصلی باشد را به هیچ وجه نمی پذیرم. حتا اگر کم رنگ کردن بسیار ناچیز باشد. پاینده باشد و پویا

سیاوش سبزی جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ب.ظ http://http://siyavashsabzi.blogfa.com/

سلام
خوب بود
مثنوی برای هزاره ی بعد رو بخونید

رضا مرتضوی شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:03 ب.ظ http://www.rezamortazavi.com

مجموعه شعر رودئو اثر رضا مرتضوی برنده‌ی جایزه‌ی شعر خبرنگاران و جایزه‌ی ادبی خیام ، توسط انتشارات مروارید منتشر شد . لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر به آدرس وب سایتی که در همین کامنت گذاشته شده مراجعه کنید . روز خوش .

مجید اسکندری یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:16 ب.ظ http://tighnameh.blogfa.com

گیوتین که نشست
نه ناله ای برخواست
نه هلهله ای پیچید
تنها
کودکی ازجای خود برخاست
کفشی گشاد و کتی پاره بر تن داشت...

درود خانم شنبه زاده،از لطف و حضورتان بی اندازه سپاسگذارم،و با چند شعر در انتظار حضور دوباره ی شما...گذری و نظری.پاینده و بر قرار باشید.بدرود

همان کبک جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ب.ظ http://hamankabk.blogfa.com/

خانم شنبه زاده ی عزیز با کاری کوتاه و تنبل به روز شده ام

منتظر نگاهتان هستم

مجید اسکندری یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ق.ظ http://tighnameh.blogfa.com

گیوتین که نشست
نه ناله ای برخواست
نه هلهله ای پیچید
تنها
کودکی ازجای خود برخاست
کفشی گشاد و کتی پاره بر تن داشت...

درود دوست گرامی،از لطف و حضورتان بی اندازه سپاسگذارم،و با چند شعر در انتظار حضور دوباره ی شما...گذری و نظری.پاینده و بر قرار باشید.بدرود.

مجید اسکندری چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ق.ظ http://tighnameh.blogfa.com

گیوتین که نشست
نه ناله ای برخواست
نه هلهله ای پیچید
تنها
کودکی ازجای خود برخاست
کفشی گشاد و کتی پاره بر تن داشت...

درود خانم شنبه زاده،از لطف و حضورتان بی اندازه سپاسگذارم،و با چند شعر در انتظار حضور دوباره ی شما...گذری و نظری.پاینده و بر قرار باشید.بدرود..

آنا شکرالهی سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ http://alefshin.blogfa.com/

با من رودخانه را بپیچ

فصلنامه زروان جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.zarvaan.com

با سلام.

لطفن پیام های خود را چک کنید.

مسعود والیزاده یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ق.ظ http://0vays.blogfa.com

با احترام دعوتید به شعر... ومقاله ی(عیاری و عیاران نقطه ی عطفی در تاریخ ایران ) که به حرمت هم وطنان زلزله دیده ی آذری نوشته شده است . ولطفن به خاطر تبیین این وضعیت در ادبیات و تطبیق آن با گذشته و زلزله ی بویین زهرا و واکنش جهان پهلوان تختی و ....اطلاع رسانی و دعوت به نقد شود.


اینجا تختی کم است / ویک بلنگوی دستی و/ وانت بار اگر نیست / توبره بیاورید ...

مجید اسکندری دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:03 ق.ظ http://tighnameh.blogfa.com

شبهایی به تنت ختم می شوم

که تب از نقطه ی یک در میانت بالاتر می رود

تنیده ام در تو

انجمادم را که سحر

چشمهایت را زنده به گور است
درود خانم شنبه زاده.در آستانه ی پاییز دعوتید به دو ورق خط خطی از سیاه مشقهایم...گذری و نظری،پایتان...لبخندم بدرقه .پاینده بر قرار باشید..


علی رضا نوری - همدان شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ب.ظ http://sanghayejahanam.blogfa.com

و در یک شب سرد

مورچه ها به قبرها حمله می برند

قبرهایی که عاشق اند

قبرهایی که تن ندادند

قبرهایی که که گفتند: نه نه

آنا یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ http://alefshin.blogfa.com/

به روز شو با شعر خودت

لیلا مهرپویا سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 ب.ظ http://leilamehrpoya.blogfa.com/

طیبه. دوست دارم شعر دیگر از تو را....پس بگذار.

آزاده چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ب.ظ http://greenhorticulture.persianblog.ir

سلام. از شما دعوت می‌کنم از وبلاگ "باغبانی سبز" دیدن فرمایید. با تشکر.

همان کبک جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ق.ظ http://hamankabk.blogfa.com/

سلام و احترام خانم شنبه زاده ی عزیز

با کاری تازه آمده ام اگر مهربانی کنید

سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد