این نامه ازانگشت می آیدم
از اتاق نشیمن
با انگیزه ی بالای فشار خون
حاوی بریدن انگشت و گوشت
انگشت و پیاز
انگشت و هر چه لای نامه بود
که لای اسکله بود
نفتا نفت بوی نفتالینِ
لای فرش قدیمی رُل شده تا سقف .
و بوی نفتالین که راه میرفت با انگشت بریده و
انگیزه ی بالا داشت
برای تصعید خون تو که فوبیسم بودی و
دهانت تخم چلچله بود لای دندان
می شکست
کمر هر چه بهمن بود و
معطر بود
که هر چه معطر بودمی از
عطر شکسته ی تو بودمی !
که عادت به انگشت های تو
مرض جهانی بود و کمی مکاشفه .
ای انگشت مهم!
ای لای نامه ات فرش پیچیده تا سقف !
ای بوی اتاق نشیمن ِ کز کرده لای کمد دیواری !
بخند به لهجه ی نفت خیز و
به شکل تصعید نفتالین
که کمد پای اش دراز گذاشته از گلیم و از خودش
دارد با تو از نفتالین
با تو از ماتیک چسبیده به لباس سفید
می گوید
با تو از اسکله ای که نفت را به اتاق نشیمن برده
می بوید
با تو که نفت می خندد به لهجه ی شیرین
با تو که نفت سر خیزش دارد از زمین
با انگیزه ی بالا
می آید
لای نامه فشار کافه های مست معلق
لای نامه کمر بهمن شکسته و
انگشت جهانی تو
لای سیم های نازک گیتار
بهانه است
بی خود بهانه است
برای شکستن شیشه ی مؤنث عطر
روی میز
که از کشتی های خالی تحریم می آید
سلام
از مطالب زیبایتان بهره مند شدم . بی نهایت سپاسگزارم .
پایدار و پیروز باشید.
دوستی می گفت : "کار شعر ، همه چیز ساختن از هیچ است" . من اما می گویم : غایت القصوای شعر و اصولا هنر شاید رسیدن به "هیچ" باشد ؛ هیچ ِ "فلوبر" این شعر هم در ساخت و بافت زبانی و صوری اش کوشیده است و می کوشد به همان "هیچ" برسد.
"دهانت تخم چلچله بود لای دندان"
چه سطر قشنگی است این سطر طیبه.لذت بخش است و عاشقانه و دردناک.پر از حس های عمیق و دردناک پر از لذت.
"که هر چه معطر بود از عطر شکسته ی تو بود"
متشکرم طیبه ی شاعر. چه بوی خوشایند دردناکی..
باز هم بگو از این سطرهای زجر.
سلام ممنونم از لطفت شاعر
لذت بخش بود و پر از پرش های ذهنی همیشه معتقد بودم اگر پرش های ذهنی همراه با شکستن نحو رایج باشد می تواند به لحنی منجر شود که با لحن قالب همان شعر همخوان نباشد مثل همین کار که بند های مختلف با تفاوت لحن از هم فاصله گرفته اندحتا فاصله ی زبانی هم که در انتهای بند دوم دیده می شود(که هر چه معطر بودمی /عطر شکسته ی تو بودمی)به خوبی ذهن را تانثر خراسانی عقب می برد بدون اینکه این بازگشت رفتن به قهقرای زبان باشد این نوع کارها شعریت خود را از عدم همزیستی مسالمت آمیز واژگان می گیرد و دچار آسیب مجاورتهای ذهنی نمی شود فقط گاهی ممکن است افراط در این نوع رویکرد شعر را دچار نوعی ابهام غیر شاعرانه کند
قلمت نویسا
سلام و اینا!
زیبا بود...
فتا نفت بوی نفتالینِ...
دهانت تخم چلچله بود لای دندان...
نگشت جهانی تو
لای سیم های نازک گیتار
بهانه است
بی خود بهانه است
برای شکستن شیشه ی مؤنث عطر
روی میز
که از کشتی های خالی تحریم می آید...
سطرهایی که دوست داشتمو لذت بردم...
سلام دوست فرهیخته و گرامی...شما را به سیری در تیغ نامه دعوت می نمایم...با "نماز حاج جبار"و "سمسار" به روزم.از لطف و نظرات شما خرسند خواهم شد.پاینده و برقرار باشید.بدرود.
سلام
فایل صوتی برنامه ی (( رواق )) رادیو صدای آشنا ـ جمعه 91/2/29
و شعر خوانی من در پایان این برنامه
شعر خوبی بود بی تعارف لذت بردم قبلا هم گفته ام شما در سطر نویسی کم نظیرید وپرداخت به جزئیات یک ارگانیک . درست شبیه شطحیات
زیبا خواندمت..
عشق یک سیب بهشتی است که بی پرهیز است
و به اندازه چشم تو خیال انگیز است ...
حیف از این صرف نظر هاست خدا می داند
که دل منصرف از عشق ، دلی ناچیز است ...
شعر سیب منو ببینید لطفا[گل]
نفتا چلچله ی شاعری که تویی ...
سلام بانو شنبه زاده ی خوب. همواره از خوندن کارای شما لذت می برم... سپاس از دعوتتون
آتش بزن
این شناسنامه ی لعنتی را آتش بزن
که ثبت احوال
و آنکه پنهان گوش می کند صدای شهر را
بماند در خماری
سلام.ب روزم
سلام
فوق العاده بودید در جزیی نگری ادم را شگفت زده میکند
هر چند کم شما را خوانده ام اما هر وقت خواندمتن لذت بردم تا مدتهاحواسم همش پی شعر شما می ماند الحق شما جز بهترینهای
بروز خوشحال میشم نیم نگاهی به ما بیندازید
درود
خواندمت شاعر. سپاس از دعوت.
سلام عزیز
بابت نظرت ممنونم
من اهل تعریف نیستم اما همین چند سطر کمک زیادی بهم کرد
هوای ما رو داشته باش منم مثل خودت یه زنم دوس دارم بیشتر باخودت وشعرت بمانم واستفاده کنم واسه همین لینکت کردم تا همیشه باشی
بیدار باشِ جهان
از کامِ بازِ شاعر
سورِ شعر را
هوار می کشد
به انتظار
تنها
یک انسان
درود بر شما
سری هم به من بزن
پایدار و شادزی
درود
کار زیبایی بود
قلمتان را دوست دارم
سلام علیکم
وبلاگ "هم سایه های مشکوک" با شعر " بازمانده" به روز شد.
حافظ عظیمی از شما منتقد ارجمند،شاعر گرامی، مخاطب حرفه ای شعر سپید و یا مخاطب عام شعر برای بازدید و مطالعه ی این اثر دعوت می نماید و پذیرای نقد و نظر شما می باشد.
با تشکر
بی گاه شد
ناگاه
آن زمان
که نوبت زیستن ما بود
مهلتِ خندیدن ما
آنِ گریستن ما بود
درود بر شما
دعوتید به خوانش و نقد
پایدار و شادزی
سلام فرهیخته گرام. درودبرشما
باداستان کوتاه" خرنازنین من..به روزم
عطر شکسته ...
من وانبوه دشمنان فرضی اطرافم
بیش از حد این مانور را
جدی گرفته ایم
تو
استتار کرده ای
سلام مهربان. "پرده را کنار بزن" با شعری در 8 اپیزود به روز است و چشم به راه
قدم رنجه کنید
با درود/ کار یزبا وعمیقی خواندم.لطفا ان ترجمه را که در فیس بوک نهادید.در وب بگذارید
سلام دوست گرامی
دعوتید به انجمن داستان نویسان رضا دلمن
و نیز با احترام لینک شدید
با احترام:سمیه رضایی اصل
بدرود
بروزم با طهران- الف...